3. دوران نوجوانی
بسم الله الرحمن الرحیم
نوجوانی دوران گذار از کودکی به جوانی است؛ دوران گذار است، پس فرد دائما در حال عبور است پس کسی که در حال عبور است هیچ ثباتی در رفتار هایش وجود ندارد، و اصلا نباید هم وجود داشته باشد چون ثبات در نوجوان یعنی سکون و متوقف شدن در یک حالت مشخص در حالی که نوجوانی که قرار بود در مسیر گذار از کودکی به جوانی باشد، باید دائما رفتار هایش تغییر کند. چون هر لحظه باید در یک صحنه و یک کنش و واکنش باشد، اگر یک نوجوانی مدت ها یک الگوی رفتاری داشت و به یک صورت مشخص رفتار میکرد یعنی این نوجوان متوقف شده است. و این علامت خوبی نیست و حتی علامت مریضی نوجوان است، این گذار از کودکی به جوانی دارد اتفاق میافتد، پس نوجوان نه کاملا از کودکی خارج شده و نه کاملا به جوانی رسیده است. بلکه نوجوان یک رفتار توأمان دارد، رفتاری که هم کودکی درون آن هست و هم رفتار های مستقل جوانی در او نمود دارد. یعنی بعضی وقت ها رفتار هایی مثل کودکان انجام میدهد و بعضی وقت ها هم میخواهد با صلابت و قدرت و با استقلال و با ثبات رفتار کند. ولی این ها هم باز متغیر است، یعنی در این ها هم ثبات ندارد.
نوجوانی دوران ارتعاش فرد از کودکی به جوانی است، لذا رفتار هایش هیچوقت با آرامش همراه نیست، تغییرات در آن نوجوان با سرعت اتفاق میافتد، واکنش های نوجوان ارتعاشی است و با شدت انجام میشود، برخورد های او، پاسخ دادن های او، رفتار های او، حرکات و سکنات او، کنش و واکنش هایش همه با شدت و ارتعاشی انجام میشود. دوران نوجوانی، دوران بحران ها است، نوجوان برای اولین بار و به صورت ناگهانی با تغییراتی مواجه میشود که در کودکی هیچ شناختی از این ها نداشته است و این ها دارد برای اولین بار و به صورت ناگهانی برای او اتفاق میافتد، لذا نوجوان برای اولین بار با تغییرات بسیار شدیدی آن هم به صورت ناگهانی مواجه میشود که این ها او را به شدت به مخاطره میاندازد چون نه شناختی از این ها دارد، و نه میداند با این ها باید چطور رفتار بکند. به همین خاطر دوران نوجوانی، دوران بحران های مختلف یک فرد است.
دیدگاهتان را بنویسید