12. نوجوانی، دوران شکل گیری شخصیت و هویت است
نوجوانی دوران شکل گیری شخصیت و هویت است
بسم الله الرحمن الرحیم
در سن نوجوانی اگر والدین مربی و هادی نوجوان خودشان نباشند، و او را در رسیدن به هویت و شخصیت کمک نکنند، او در سن جوانی دچار بی هویتی و پراکندگی هویت و شخصیت خواهد شد. ثمره بی هویتی در جوانی، تزلزل در شخصیت خواهد بود. یعنی نوجوان چون به یک هویت و شخصیت مستقل نرسیده، نمیداند باید چه چیزی باشد، باید چه کاری بکند و در جامعه چه نقشی ایفا بکند. درون خانواده چه شخصیتی داشته باشد، لذا در آینده هر روز به یک شکلی در میاد، و یک نوع رفتار از او سر می زند و یک شخصیت پراکنده دارد که هر رفتار و صفت را از یک جا گرفته است و شخصیت و هویتی پراکنده پیدا میکند. از اثرات بی هویتی شخصیت های متزلزل است، سقوط های اعتقادی و ایمانی است، و گاها بی هویتی جنسیتی و گریز جنسیتی است که همه این اثرات را در آینده توضیح خواهیم داد.
ولی آنچه که مهم به نظر می رسد این است که والدین فرصت نوجوانی فرزند خودشان را قدر بدانند و در این فرصت به شکل گیری شخصیت و هویت نوجوانشان کمک کنند، اولین اثر بی هویتی در آینده، شخصیت های متزلزل است. شخصیت های متزلزل کسانی هستند که در مواردی که باید یک تصمیمی بگیرند، یا باید یک الگوی رفتاری خاصی را مدنظر قرار بدهند، آن طور که باید رفتار کنند. گاهی سعی میکنند مقتدر رفتار کنند و گاهی احساس میکنند باید حرفشنو باشند. شخصیت های متزلزل توی انتخاب هایشان همیشه مشکل دارند، توی خرید های خودشان وسواس دارند توی انتخاب واژه های خودشان دائما دچار اشتباه میشوند توی انتخاب دوست بسیار شکست میخورند و گاهی اوقات در انتخاب همسر و تشکیل خانواده یا دچار خطا میشوند و یا پشیمان میشوند. یکی دیگر از اثرات بی هویتی، سقوط اعتقادی در جوانی است، جوان تا وقتی کودک بود، مطیع پدر و مادر یک سری اعتقادات و آرمان ها و ارزش ها را دنبال می کرد، به سن نوجوانی که رسید، آنها را انجام میداد ولی نمیدانست چرا و برای چی باید اینها را انجام بدهد، لذا وقتی به سن جوانی رسید چون در نوجوانی هویت خودش تثبیت نشده بود و چرایی ها و چیستی های رفتاری خودش را متوجه نشده بود و آنها را برای خودش درونی نکرده بود، لذا دچار بی هویتی اعتقادی میشود و به راحتی آن اعتقادات را کنار میگذارد. چون تعلق خاطری در شخصیت خودش نسبت به آنها احساس نمیکند، لذا از نوجوانی به بعد، خیلی از کسانی که اهل عبادات و فرائض بودند، به راحتی آنها را کنار میگذارند. یا تیپ شخصیتی آنها به سرعت تغییر میکند، مثلا جوانی که وارد دانشگاه شده است، چون رفتار ها و بروزاتی که داشت درونش تثبیت نشده بود، با تلنگری همه آنها را کنار میگذارد و یک هویت و شخصیت جدید متناسب با پیرامون پیدا میکند.
یکی دیگر از اثرات بی هویتی، مُد گرایی است. نوجوان که به شدت از امر و نهی فراری است، و به دنبال انتخاب مستقل است و میخواهد خودش در انتخاب لباس ها و رنگ ها و خرید لباس های شخصی خودش، نظر بدهد و انتخاب کند، همین نوجوان موقع انتخاب نوع لباس و پوشش خودش، به دوستان و هم سن و سال های خودش نگاه میکند. و مطابق سلائق آنها انتخاب و خرید میکند و آنچه مُد روز هست را زیبا میداند و میپسندد. چون او به این نتیجه رسیده است که او حق انتخاب دارد و باید مستقل برای خودش تصمیم بگیرد. اما چون به هویت درستی نرسیده است و والدین در رسیدن او به هویت و شخصیت مستقلاش کمک نکردند و خوب و بد هرچیزی برای او درونی نشده است، آن هویتی را انتخاب میکند که دیگران به صورت مُد برای او تعریف کردند، لذا چون خودش تعریفی از هویت ندارد، آن چیزی که سلیقه جمعی تحمیل میکند، او میپذیرد و از این پذیرش خوشحال هم هست. لذا اگر میخواهیم نوجوانی داشته باشیم که در آینده خود و جامعهاش نقش موثری داشته باشد و پیرو سلیقه جمعی نباشد، باید روی هویت و شخصیت او کار کنیم و او را کمک کنیم تا خودش خوب و بد هرچیزی را بشناسد و درست و غلط هر رفتاری را خودش تشخیص بدهد و خودش اهل تشخیص باشد، اگر در نوجوانی به هویت نرسید، در جوانی آن چیزی میشود که سلیقه جمعی یا محیط و یا پیرامون برایش تعیین میکند. و آن چیزی که سلیقه جمعی و مُد میگوید میپسندد نه آن چیزی که درست است.
یکی از ثمرات بی هویتی، گریز جنسیتی یا بی هویتی جنسیتی است. بعضی از نوجوان ها چون هویت خودشان برایشان تثبیت نشده است، چون به چیستی ها و چرایی ها کشیده نشدند و یا پاسخ درستی از چیستی ها و چرایی های مدنظر خودشان، دریافت نکردند، دچار گریز جنسیتی شدند. یعنی مثلا دختر خانم از دختر بودن خودش فراری است و سعی میکند خودش را شبیه پسر ها در بیاورد، لباس هایی میپوشد تا اندام زنانه اش را پنهان کند و حس پسر بودن به خودش القا کند. مردانه حرف میزند، جا های مردانه بیشتر شرکت میکند و سعی میکند شخصیت مردانه به خودش بگیرد. یا آقا پسری دوست دارد آرایش کند و لباس های زنانه بپوشد و دخترانه رفتار کند و از اینکه پسر است، رنج میبرد. اینها با کسانی که اختلال هورمونی دارند و یا دو جنسیتی هستند، متفاوتاند. این نوجوان ها معمولا دچار بی هویتی میشوند و بخاطر بی هویتی دچار گریز جنسیتی میشوند که خانواده نمیتوانند برای اصلاح اینها اقدام کنند مگر اینکه با یک مشاور حاذق در ارتباط باشند. ولی اگر قبل از شروع نوجوانی، روی هویت نوجوان و شکل گیری او کار میکردند ، هیچ وقت نوجوانشان به این گریز جنسیتی یا بی هویتی جنسیتی کشیده نمیشد. لذا برای اینکه نوجوان این آثار مخرب بی هویتی را نداشته باشد و به اینها کشیده نشود والدین قبل از رسیدن نوجوان به سن نوجوانی، یعنی قبل از سن 11 سالگی باید مقدمات شکل گیری شخصیت و هویت نوجوان را فراهم کنند، و اگر خدایی نکرده این آثار مخرب را در وجود نوجوان خودشان دیدند حتما با یک مشاور حاذق همراه باشند و با مشاوره های او جلو بروند.
دیدگاهتان را بنویسید